۱۳۹۱ دی ۱۳, چهارشنبه

بریون


نام این غذا چیست؟ 

اسم این  غذا بریان است. حالا بریان نه ، فوقش دیگه بریون. اما نه بریونی و بریانی.  دقت کنید بریون. غذای محلی اصفهان است. ظهرهای جمعه همه بریون میخورند. معروفترین بریونی اصفهان،‌ بریونی اعظم است. اما لزوما بهترین بریون اصفهان را به شما ارائه نمیکند. 

بریانی/ بریونی چیست؟ 

بریانی / بریونی نام مغازه ایست که بریان/ بریون میپزد.بریون رو میتونیم با نون سنگک تازه و ترشی و ریحون بخوریم. اما بریونی رو نمیتونیم بخوریم. چون مغازه ست.

لظفا بیشتر توضیح دهید.
 
برای روشن شدن این موضوع فرض میکنیم که شما یک روز خسته و کوفته از راه میرسید و به مادر/همسر خود میگویید ناهار چی داریم؟ و او جواب میدهد که ناهار قیمه داریم یا زرشک پلو داریم یا قرمه سبزی. او جواب نمیدهد که ناهار قیمه ای داریم یا زرشک پلویی داریم یا قرمه سبزی ای.

قضیه با یک نمونه‌ی شناخته شده مقایسه کنید.
 
یا بر فرض شما امروز هوس میکنید که کباب درست کنید. منقل را براه می اندازید و کباب درست میکنید اما اگر بخواهید از بیرون بخرید میروید به یک مغازه‌ی کبابی ، دو پرس کباب ( و نه دو پرس کبابی ) سفارش میدهید و از آقای کبابی ( و نه آقای کباب ) تشکر میکنید و برایش بهترین ها را آرزو میکنید و از مغازه و از کادرش خارج میشوید.

مقایسه‌ای میان قیمت بریون و بریونی 

بر فرض مثال ما امروز بریون داریم و من قرار است بروم به یک مغازه بریونی و بریون بخرم. هزینه خرید هر پرس بریون در بهترین حالت پرسی 7 هزار تومن است. اما هزینه خرید یک بریونی سر به فلک میکشد.

جمع بندی مطلب 

بریون غذایی‌ست بسیار چرب که باید روی زمین بخوردیش. همراه با پیاز و دوغ فراوان . وقتی که خوردید همون کنار سفره دراز به دراز باید بخوابید و چند دقیقه ای هیچ حرکتی انجام ندهید و فقط به غذایی که خوردید فکر کنید. لذتی بسیار خوشایند که البته همیشگی نیست. بریون را باید در خانه درست کرد. از اون دسته از غذاهایی ست که مامان بزرگها خیلی خوب درستش میکنند.  

آداب غذا : یک

کباب سلطانی خوردن آداب دارد. رسم و رسومات دارد.
ابتدا باید کنار دستتان یک لیوان برای دوغ ،‌یک لیوان برای کوکا کولا و یک لیوان هم برای آب خوردن داشته باشید. 
یک پیاز بزرگ را هم که از قبل تهیه کرده اید باید از وسط به دو نیم تقسیم کرده و بگذارید همون کنار. سمت راست.
کاسه ماست موسیر و نون سنگک هم جلوی پیاز باید باشد.
 سلطانی رو در بشقاب معمولی نمیخورند. باید در دیس ملامینی باشد. دیسی که نه خیلی بزرگ باشد و نه خیلی کوچک. متوسط. بعد باید زرده تخم مرغ را از سفیده اش جدا کرد و تا برنج داغ است باید روی آن ریخت و خوب هم زد. سپس نوبت پاشیدن فلقل است. فلفل رو باهاس پاشید رو برنجاش. چشمها را بست و فلفل را پاشید و مست عطر دل انگیز فلفل شد. خوب هم میزنیم. تا برنج از رنگ سفیدی که در ابتدا بود به رنگ زرد کمرنگ همراه با خال خالهای سیاه در بیاید.
سپس نوبت اضافه کردن گوجه به دیس است. گوجه احتیاج به نمک داره. همیشه و تحت هر شرایطی. خیلی هم نه. یه کوچولو. اگر گوجه درسته بود با قاشق نصفش کنین و به وسطش نمک بزنین. اگر هم نصف بود که قبها المراد. نمکدان را با یک دست بردارید و به روی گوجه بپاشید. با دست دیگر بکوبید به دهان مبارک هرکس که گفت نمک نزن. نمک برای سلامتی ضرر داره.
 اکنون بشقاب شما آماده است که کبابِین برگ و کوبیده به بشقابتان منتقل شوند. قبل از هرچیز باید اندکی از روغن کباب ها را از دیس کبابها به دیس غذایتان منتقل کنید. و خوب هم بزنید. نگران نباشید. اگر کسی بخواد با این یه ذره روغن کباب چربی خون بگیره و بمیره همون بهتر که بمیره و جهان را از وجود یک بچه سوسول پاک کنه.
سپس کباب کوبیده را نصف کرده و به ظرفتان منتقل کنید. ابتدا یک قاشق کوبیده بخورید. سپس به سراغ برگ بروید. برگ را از قسمت باریک شروع کنید تا به پهنا برسید. یک قاشق هم برگ بخورید. همین گونه پاسکاری بین برگ و کوبیده را ادامه دهید. در حالیکه بین هر دو قاشقی که میخورید یک وقفه میدهید برای خوردن ماست موسیر با نون سنگک. بدین صورت که شما یک قاشق کوبیده میخورید. سپس یک قاشق برگ همراه با پیاز. سپس ماست موسیرتان را میل میکنید. و دوباره نوبت یک قاشق کوبیده میشود. دقت کنید که پیازتان را با کباب برگ بخورید. با کوبیده فقط برنج و گوجه بخورید. نباید هیچ چیز مزه‌ی کوبیده را تحت الشعاع قرار دهد.
به انتهای غذا که نزدیک میشوید به اطرافتان بنگرید. حتما کسانی را که بشقابشان نصفه مانده و توان ادامه مسیر را ندارند پیدا میکنید. 
لحنی مهربان به خودتان بگیرید و بگویید : عزیزم چرا غذاتو نمیخوری؟
مطمئن باشید که طمعه غذایش را به شما تعارف خواهد کرد. اندکی مقاومت کنید و غذا را بار اول قبول نکنید. بگذارید طرف به اندازه کافی اصرار کند. سپس دعوتش را لبیک بگویید.
باید برای لقمه آخرتان تدارکی شاهانه ببینید. لقمه آخر لقمه ایست که همه‌ی خوبان در آن جمعند. شما باید به طور همزمان پیاز و گوجه و کوبیده و برگ را خورده و بلافاصله نون و ماستتون رو میل کنید و دوغ را یه ضرب سربکشید.
غذایتان که تمام شد به دیس یک نگاهی بیاندازید. نگاهی با لذت و البته حسرت. حسرت از بابت تمام شدن غذا. 
سپس باید بگویید : آخیش. کاشکی بازم بود ...
و همانجا کنار سفره بخوابید.